شرح کتاب چهل حدیث – جلسه پنجم
داشتن تفکر معرفتی پیشنیاز سالکِ مجاهد با نفس برای ورود به وادی عزم
جلسه پنجم درس اخلاقِ آیت الله کمیلی خراسانی پیرامون شرح کتاب گرانقدر «چهل حدیث» حضرت امام خمینی پیرامون موضوع «جهاد با نفس» با حضور شاگردان و علاقهمندان به معارف الهی در مسجد سلماسی قم برگزار شد.
حضرت آیت الله کمیلی در مورد فصل سوم شرح حدیث جهاد با نفس با موضوع عزم گفت: خواجه عبدالله انصاری در کتاب منازل السائرین، عزم را یک منزل مستقل از صد منزل سیر و سلوک بیان میکند و بعد از منزل «تفکر» به آن میپردازد. داشتن تفکر معرفتی پیشنیاز سالکِ مجاهد با نفس برای ورود به وادی عزم است؛ همان تفکری که یک ساعتش به هفتاد سال عبادت برتری دارد. تفکر باید منبّه و بیدار کننده باشد و انسان را وادار کند تا به مسائل بعدی سلوک، کمال توجه و خودسازی را داشته باشد.
منزل عزم
وی با توجه به فرمایش امام راحل گفت: منزل عزم غیر از منزل اراده است؛ و این غیر از ارادهای است که شیخ الرئیس در کتاب اشارات آن را اول درجات عارفین دانسته است. یعنی عزم، تولید اراده میکند. وقتی به کاری عزیمت و عزم راسخ داشته باشید در آنجا مسئله اراده که بیشتر از عزم است حاصل میشود. شیخ الرئیس در نمط نهم بیان میکند یک سالک چه وقت مرید میشود و چه زمانی ارادت و محبت پیدا میکند. این ارادت، ارادت محبتی است که طبق فرمایش حضرت امام بعد از تفکر و عزم حاصل میشود.
وی افزود: حضرت امام در ادامه میفرماید: «بعضى از مشایخ ما، أطال اللّه عمره، مىفرمودند که «عزم» جوهره انسانیت و میزان امتیاز انسان است، و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم اوست.» از این مطلب معلوم میشود که استاد سیر و سلوک حضرت امام راحل، مرحوم آیتالله شاه آبادی، موقع تألیف کتاب چهل حدیث در قید حیات بودهاند. انسان هنگامی میتواند درباره این اصل مهم خداشناسی عزیمت و همت پیدا کند که جوهره و فطرت خود را به کار بگیرد. همین امر امتیاز انسان بر باقی موجودات است. عزم مرتبهبندی شده و نسبت به افراد مختلف متفاوت است. انسان ابتدا وارد این راه میشود و یک عزم و تصمیمی میگیرد؛ سپس عزم و تصمیمش بهتدریج در این مسیر قوت پیدا میکند و همینطور تعالی مییابد.
اولین قدم؛ ترک معاصی و انجام واجبات
استاد اخلاق و عرفان اهل بیتی گفت: «و عزمى که مناسب با این مقام است عبارت است از بناگذارى و تصمیم بر ترک معاصى و فعل واجبات، و جبران آنچه از او فوت شده در ایام حیات»؛ اگر سالکی، تصمیم قاطع و عزیمت بر ادامه مسیر دارد باید اولین قدم یعنی ترک گناه را بردارد. اینکه قوه بازدارندهای در نفس ایجاد شود تا انسان را به ترک معاصی وادار نماید. وقتی این امر ملکه شود آنوقت به همراهش فعل واجبات نیز هست. نمیشود فقط به محرمات الهی توجه داشت و به واجبات الهی توجهی نداشت! چون ترک امر واجب یک فعل حرام است. بنابراین باید هم به ترک معاصی و هم به انجام واجبات توجه نمود.
گام اول شناسایی انواع گناهان، مشخص شدن کبیره و صغیره بودن آنهاست و باید دانست که مداومت بر گناهان صغیره باعث کبیره شدن آنها میشود. این مطالب، مسائل شرعی دارد که در شریعت و فقه بیان شده است.
وی ادامه داد: واجبات شرعی را هم باید در اولین مرحله بهطور مجزا شناسایی و سپس فرا گرفت تا یک وقت فعل واجب عوض فعل حرام گرفته نشود و بالعکس. آموختن این مطالب یک امر واجب است. بعد از فراگیری کامل این مطالب باید تمرین نمود. مثلاً شناسایی گناهانی که از زبان، گوش و … صادر میشود؛ واجبات شرعی هم که یکی دوتا نیست. لذا در ابتدا باید به مسائل شرعی پرداخته شود و با اراده و عزم قوی به انجام واجبات و ترک محرمات اقدام نمود. احکام شرعی مبتلا به را باید به یکی از سه طریق اجتهاد، احتیاط یا تقلید فرا گرفت. چون بدون شریعت نمیتوان به طریقت و حقیقت رسید.
سالک با به کارگیری شریعت به راه میافتد و در نهایت به نتیجه میرسد
استاد حوزه اظهار داشت: سالک با به کارگیری شریعت به راه میافتد و در نهایت به نتیجه میرسد. یعنی بهتدریج برایش حقیقت مطلقه و حقیقت فطریه مکشوف میشود. اساتید اخلاق و عرفان اجماع دارند که یک سالک الی الله میبایست در ابتدای امر به مسئله ترک محرمات و انجام واجبات بپردازد و آنها را در خودش ملکه نماید. ملکه شدن با یک مرتبه یا دو مرتبه تمرین کردن حاصل نمیشود. باید آنقدر تمرین کرد تا بتوان گفت دیگر فعل گناهی از من صادر و انجام فعل واجبی ترک نمیشود.
اگر انسان به برخی از مسائل توجه و به برخی دیگر توجهی نکند و بخواهد وارد راه سیر و سلوک شود و به تطهیر نفس بپردازد با گرههایی مواجه میشود که باز شدنی نیست. لذا کسانی که در این راه عجله میکنند تا به مراتب بالا برسند ولی هنوز در مسئله ترک معاصی مشکل دارند، موفق نمیشوند. تصمیم قاطع بر ترک معاصی هنگامی محقق میشود که بتوان همه معاصی را ترک و همه واجبات را انجام داد و این امر زمانبر است.
جبران مافات
استاد کمیلی گفت: «جبران آنچه از او فوت شده در ایام حیات» نیز یکی از اموری است که لازمه ترک معاصی و فعل واجبات است. فردی که در اوایل بلوغ شرعیاش به خواندن نماز یا گرفتن روزه خیلی مقید نبوده و بعداً نمازخوان شده؛ یا کسیکه سال خمسی نداشته و سهم سادات و امام را پرداخت نکرده، اموالش به حرام مخلوط شده است. حالا تکلیف لقمههایی که خودش و خانوادهاش خوردهاند چه میشود؟ فردی که کاسب است باید از همان سال اول کسبش سال خمسی داشته باشد. اگر فردی در گذشته به این مسائل توجهی نداشته حال که وارد راه سیر و سلوک شده باید آنقدر خودسازی کند تا به یک عارف تبدیل شود. لذا باید حقوقی که از حق الناس و حق الله بر گردن دارد جبران نماید و به برنامههایی که در مقدمه کار گفته شد عمل نماید.
آیت الله کمیلی گفت: «عزم بر اینکه ظاهر و صورت خود را انسان عقلى و شرعى نماید که شرع و عقل به حسب ظاهر حکم کنند که این شخص، انسان است.» انسان از واژه «انس» و آن هم انس به خدا گرفته شده است. قوه عقلیه انسان یک قوه نوری و راجع به آن احادیثی وجود دارد. صاحب اندیشه، عقل و تفکر شریعت را با اندیشه مقارن میکند. لذا وقتی شرع و عقل، دست همدیگر را بگیرند آنوقت انسانیت انسان به کمال میرسد؛ «و انسان شرعى عبارت از آن است که موافق مطلوبات شرع رفتار کند.»، انسان سالکی که به شرعیات اهمیت میدهد و مطلوبات شرعی را یکبهیک شناسایی و به آن عمل میکند بهتدریج انسانیتش با این برنامهها تکمیل میشود.
از شریعت الله و رسول الله تبعیت کند
این مؤلف حوزوی افزود: «ظاهرش ظاهر رسول اکرم، (صلّىاللّهعلیهوآله)، باشد، و تأسى به آن بزرگوار بکند در جمیع حرکات و سکنات و در تمام افعال و تروک.» انسان سالک پیغمبر اسلام را برای این میخواهد تا الگویی برایش باشد و به آن حضرت تأسی کند. چنانچه خداوند میفرماید: «لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللهِ اُسوَهٌ حَسَنَه»؛ اگر کسی میخواهد یک مسلمان واقعی شود و از شریعت الله و رسول الله تبعیت کند حتماً میبایست ظاهر، مظهر، رفتار، کردار و زندگیاش همانند زندگی پیغمبر باشد. برای منظور باید سنتهای پیامبر را فرا گرفت و زندگینامه پیامبر و کتاب سنن النبی علامه طباطبایی را مطالعه نمود و به تمام این برنامهها توجه داشت.
وی در پاسخ به سؤال «چگونه میتوان ظاهر زندگی خویش را شبیه زندگی رسولالله (ص) نمود؟» گفت: حضرت امام در پاسخ میفرماید: «و این امرى است بس ممکن، زیرا که ظاهر را مثل آن سرور کردن امرى است مقدور برای هریک از بندگان خدا». در دعای ندبه آمده است: «یحذو حذو الرسول (ص)»؛ حضرت علی (علیهالسلام) پای خویش را بر روی جای پای پیامبر (ص) میگذاشت. البته نباید گفت این امر فقط برای حضرت علی (علیهالسلام) مقدور بوده و برای دیگران میسور نیست.
کسی که در منزل عزم است همیشه دارای عزم، قوت و تصمیم است و همین انسان را درست میکند. مثلاً در امور دنیوی وقتی فردی همتش را گذاشت تا فوق دکترا بگیرد شب و روز درس میخواند. چطور این امر شدنی است ولی خودسازی برای انسان میسور نیست! وساوس نفسانی انسان را به اشتباه و مغلطه میاندازد و باعث میشود انسان بگوید: ما کجا و پیامبر (ص) کجا؟ یا وقتی به عدهای گفته میشود که وارد راه سیر و سلوک شوید میگویند: ما نمیتوانیم و این کار فقط برای گروه خاصی است. خودسازی نفس و جهاد اکبر برای عموم مردم است یا فقط یک گروه خاصی.
از ظاهر میتوان پی به باطن برد
استاد اخلاق ادامه داد: «و بدان که هیچ راهى در معارف الهیه پیموده نمىشود. مگر آنکه ابتدا کند انسان از ظاهر شریعت.»؛ یعنی همین ظاهر شرع، ظاهر عبادات، ظاهر نماز، مستحبات، اعمال ماه رجب، ماه شعبان و … در خودسازی انسان مدخلیت دارد. از ظاهر میتوان پی به باطن برد. لذا ظاهر شریعت حتماً میبایست مورد توجه افرادی قرار بگیرد که میخواهند در مسیر سیر و سلوک گام بردارند.«و تا انسان متأدّب به آداب شریعت حقه نشود، هیچیک از اخلاق حسنه از براى او به حقیقت پیدا نشود.»؛ شریعت، طریقت و حقیقت امور سه گانه و لازم و ملزوم یکدیگر هستند. کسی که میخواهد به سر منزل حقیقت برسد حتماً باید مسئله شریعت را رعایت کند.
برخی از افرادی که در خانقاه و یا جاهای دیگری هستند میگویند پیری دارند و به همراهش ریاضتها و برنامههای متعددی انجام میدهند. و الان به مرحلهای رسیدهاند که مظهر خدا شدند و همیشه در حال نماز، مناجات و عشقبازی با خدا هستند. لذا دیگر نیازی به نماز و توجه به شریعت ندارند. انسان باید خیلی مراقب باشد تا یک وقت شیطان فریبش ندهد.
ادعای باطل عرفانهای کاذب
آیت الله کمیلی درباره ادعای باطل عرفانهای کاذب گفت: «ممکن نیست که نور معرفت الهى در قلب او جلوه کند. و علم باطن و اسرار شریعت از براى او منکشف شود. و پس از انکشاف حقیقت و بروز انوار معارف در قلب نیز متأدب به آداب ظاهره خواهد بود». اگر کسی میخواهد اسرار عرفانی و باطن یکبهیک امور شرعی در عبادات و معاملات برایش منکشف شود. باید باطن پاکی داشته باشد ولذا باید به ظاهر شریعت حتماً توجه کند. از طرف دیگر اگر بخواهد باطنش را هم درست کند باز باید به سراغ ظاهر شریعت برود.
«و از این جهت دعوى بعضى باطل است که به ترک ظاهر، علم باطن پیدا شود. یا پس از پیدایش آن به آداب ظاهره احتیاج نباشد. و این از جهل گوینده است به مقامات عبادت و مدارج انسانیت.»؛ برخی از فرقههای عرفانهای نوظهور و کاذب میگویند کسی که میخواهد اهل باطن شود نباید به ظاهر شریعت توجه کند. بلکه فقط کافی است به باطنش توجه نماید. اینها وساوس شیطانی و نفسانی است تا انسان را نسبت به شریعت بیتفاوت کند. چون شریعت اعمال سنگینی همانند روزه گرفتن دارد. لذا برای فرار از این مسئولیتها میگویند شریعت برای کسانی است که در این راه نیستند. لذا این ادعا که «علم باطن با ترک شریعت، پیدا میشود» باطل است. از آن طرف برای تطهیر باطن هم به آداب ظاهر شریعت نیاز است.
دانلود صوت بیانات حضرت آیت الله کمیلی خراسانی در شرح کتاب چهل حدیث حضرت امام خمینی (جلسه پنجم)
مدّت زمان ۲۹:۲۵ دقیقه
تاریخ: ۱۴۰۲/۱۱/۱۵
مکان: قم- مسجد سلماسی