دستورالعملی جامع برای رفع مشکلات سلوکی و روحی
گزارش جلسه بیست و هفتم درس اخلاق آیت الله کمیلی خراسانی
بیست و هفتمین جلسه درس اخلاقِ آیت الله کمیلی پیرامون شرح کتاب گرانقدر آداب نماز امام خمینی (ره) روز یکشنبه مورخ ۱۴۰۱/۰۷/۲۴ با حضور شاگردان و علاقمندان به معارف الهی در مسجد سلماسی قم برگزار شد.
آیت الله کمیلی خراسانی در ادامه شرح حدیث شریف حضرت امام صادق «علیهالسلام» در باب «آداب دخول به مسجد» از قول حضرت امام خمینی «رضوان الله علیه» گفت: «چون این کلام شریف دستوری جامع است برای اصحاب معرفت و ارباب سلوک الی اللّه، بتمامه نقل نمودم تا از تدبّر در آن حالی حاصل آید. پس، اکنون که عظمت موقف را دانستی، اعتراف کن به عجز و تقصیر و فقر خویش. و اکنون که متوجّه عبادت او شدی و خیال مؤانست با او داری، قلب خود را از اشتغال به غیر که تو را از جمال جمیل محجوب میکند فارغ کن، که این اشتغال به غیر قذارت و شرک است و حق تعالی قبول نفرماید مگر قلب پاکیزۀ خالص را.»
وی گفت: این کلام امام صادق «علیهالسلام»، دستورالعمل جامعی است که با پیادهسازی آن، بسیاری از مشکلات سلوکی و روحی مرتفع میشود.
این استاد اخلاق در شرح فرازهای آخر این حدیث شریف گفت: انسان قبل از ورود به مسجد باید ببیند آیا شایستگی دخول به چنین مکانی را دارد یا نه؟ آیا دلش از محبت دنیا خالی شده و فقط به خدا مشغول است یا نه؟ مسجد حرمت خاصی دارد چون محل خلوت، سجود، ذکر و عبادت خداست. لذت حلاوت و شیرینی مناجات را در این مکان باید احساس کرد. حال انسان در نماز باید بگونهای باشد که مخاطب را در وجودش حاضر و ناظر ببیند. اگر قلب جای دیگری باشد دیگر حلاوت مناجات و لذت مخاطبه با او حاصل نمیشود.
وی افزود: نماز مقدماتی دارد که بعضی واجب و بعضی مستحب است. مثلاً وضو یکی از مقدمات نماز است. در حدیث آمده است: «لا صلاة إلاّ بطهور»؛ طهارت شرط نماز است. البته وضو، طهارت ظاهری است اما اصل، طهارت باطنی و قلبی است. غسل، وضو و نماز اسراری دارد. چندین کتاب درباره اسرار نماز تألیف شده است. اگر اسرار معنوی را دنبال کنید آن وقت معنای نماز و چگونگی حصول این مخاطبه را متوجه میشوید. یعنی مخاطب در نماز مثل کسی است که هم اکنون در حال صحبت با او هستید. شما باید تمام حواس خود را معطوف به این شخص کنید. حالا اگر روی خود را از این شخص به سمت شخص دیگری برگردانید به شما خواهد گفت چرا وقتی در حال گفتگو با شما هستم از من روی بر میگردانی؟
این استاد عرفان عملی گفت: مرحوم سید هاشم حداد (رض) به شهید مطهری فرمود: باید در هنگام نماز خواندن مخاطبه و گفتگو با خدا را احساس کنی. این مطلب زمانی حاصل میشود که همه توجه معطوف به دوست و محبوبی باشد که در حال نجوای با او هستید.
این استاد حوزه علمیه در شرح فراز «وَانْظُرْ مِن اِّی دیوانٍ یَخْرُجُ اسْمُکَ. فَاِنْ ذُقْتَ حَلاوَةَ مُنٰاجٰاتِهِ وَ لَذیذَ مُخاطَبٰاتِهِ وَ شَرِبْتَ بِکَأْسِ رَحْمَتِهِ وَکَراماتِهِ مِنْ حُسْنِ اِقبالِهِ عَلَیْکَ وَ اِجابَتِهِ، فَقَدْ صَلُحْتَ لِخِدْمَتِهِ فَادْخُلْ» گفت: انسان قبل از ورود به مسجد باید با خود بگوید که میخواهد در این مکان با دوست خود مخاطبه و گفتگو کند و جامی از رحمت، مهربانی، کرام و سرور را بنوشد. تمام این موارد زمانی حاصل میشود که دل متوجه او شود و اجابت خود را مجاب دعوت و ندای او بداند. او دعوت میکند و شما هم اجابت کرده و لبیک میگویید. اگر چنین حالی در وجود شما تجسم پیدا کند آن وقت صلاحیت خدمت به او در شما پیدا شده است.
آیت الله کمیلی در شرح فراز « فَادْخُلْ، فَلَکَ الاِذْنَ وَالاَمٰانُ» گفت: اگر این شرایط حاصل شود آن وقت از جانب خدا به بندهاش خطاب میشود: در حریم ما قدم بگذار که تو در امن و امان الهی هستی.
استاد عرفان عملی در شرح فراز «وَ اِلاّ فَقِفْ وُقوفَ مَن انْقَطَعَ عَنْهُ الْحِیَلُ وَ قَصُرَ عَنْهُ الاْمَلُ وَ قُضِیَ عَلَیْهِ الاْجلُ» گفت: اگر این حال حضور به آن ترتیبی که حضرت بیان میفرماید برای شخصی که میخواهد وارد مسجد شود تا نمازی بخواند یا برنامهای انجام دهد که مورد پسند و رضایت خداست حاصل نشود باید قبل از ورود به مسجد یک مقدار توقف کند و چند مطلب مهم شامل انقطاع، کوتاهی آرزوهای دنیوی و تفکر در مرگ و یادآوری اجل و موت را در نظر بیاورد تا حالتی از ذلت، خضوع و خشوع در درونش پدیدار شود.
درباره تشرف به مشاهد مشرفه و حرمهای ائمه (علیهم السلام) آمده که یک مرتبه وارد حرم نشوید. بلکه اذن دخولی خوانده شود تا یک توجه و توسلی حاصل شود. حتی در روایت آمده است که قطره اشک علامت اذن دخول است.
استاد اخلاق و عرفان در شرح فراز «فَاِنْ عَلِمَ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَلْبِکَ صَدْقَ الاْلْتِجاءِ اِلَیْهِ، نَظَرَ اِلَیْکَ بِعَیْنِ الرَّأْفَةِ وَالرَّحْمَةِ وَاللُّطْفِ،» گفت: وقتی انسان با خود کلنجار برود و آن حالت خضوع و خشوع را در خود ایجاد کند آن وقت خداوند نیز آن حال و کمال انقطاع و صدق التجا و پناه بردن بندهاش را به سویش میبیند و نظر الهیاش به او جلب میشود و آن حالت حضور در بندهاش پدیدار میشود. خداوند با چشم رأفت، رحمت و الطاف خفیه الهی به بندهاش نگاه میکند و با او معامله میکند.
وی در ادامه افزود: مقصود حضرت از عبارت «وَ وَفَّقَکَ لِما یُحِبُّ وَ یَرْضی» این است که خداوند به بندهاش این توفیق را میدهد که در آینده نیز راه محبت و مرضات او را دنبال نماید.
استاد کمیلی در شرح فراز «فَاِنَّه کَرِیمٌ یُحِبُّ الکَرامَة لِعَبادِهِ المُضْطَرِّینَ اِلَیْهِ المُحْتِرقین عَلیٰ بٰابِهِ لِطَلَبِ مَرْضٰاتِهِ َ» گفت: سفره کرم الهی گسترده است و خداوند دوست دارد به بندگان مضطر و سوختهاش اکرام کند. انسان باید این اضطرار را درک کند. کرامت خدا شامل حال بندگانی میشود که اولاً حالت اضطرار دارند و میدانند باید به خدا پناه ببرند و از او کمک بخواهند و ثانیاً در دل یک حرقه و سوز و گدازی دارند. مرحوم علامه طباطبایی در رسالهاش میفرماید: حرقه مسئلهای است که خیلی بنده را به خدا نزدیک میکند. مثلاً اگر کسی بخواهد استادی پیدا کند و سپس دستورات و اربعینیاتی را بگیرد خیلی طول میکشد. ولی اگر کسی روی حرقه کار کند خیلی میتواند جلو بیفتد. حرقه یعنی سوختن و یافتن عشق خدا بهنحوی که دل چنان در سوز و گداز است که آثار آن حرقت باطنی و قلبی روی وجنات و چهره آشکار میشود.
استاد عرفان گفت: مرحوم استاد سید هاشم حداد (رض) به حدی سوخته بود که وقتی دکمههای پیراهنش را باز میکرد سینهاش به اندازه یک کف دست قرمز بود. حتی گاهی صورتش نیز در اثر همین حرقه سرخ میشد.
وی افزود: حرقه به طرق مختلف حاصل میشود. انسان باید اضطرار و کمبودهای خود را احساس کند بعد به خداوند عرضه بدارد که خدایا من نمیتوانم و تو نظری بنما. گاهی اوقات حرقه در اثر پی بردن به حقارت و پستی خود ایجاد میشود؛ و یا با به قبرستان رفتن و در نظر آوردن مرگ و انقطاع از این دنیا حاصل میشود. البته انسان در ظاهر به وسایل دنیوی در حد کفاف نیاز دارد اما نباید باطن را به این متعلقات آلوده نماید.
استاد کمیلی در پایان منبر گفت: تنها راه بیرون کردن تعلقات بنا به فرمایش حضرت امام صادق «علیهالسلام» دستیابی به حال اضطرار و احتراق در درون است. بعد از آن او خواهد آمد. چنانچه حضرت امام صادق «علیهالسلام» در خاتمه این حدیث شریف از قول خداوند تبارک و تعالی فرموده است: «اَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء.»